دانش ما از آغاز جشن گرفتن نوروز بسیار محدود است. مدارک نوشتاری در تاریخ ایران، تا قبل از قرن اول بعد از میلاد یادی از نوروز نمی کنند. هرچند که بسیاری از محققان بر این عقیده هستند که یکی از دلایل ساختمان مجموعه پارسه (تخت جمشید)، جشن گرفتن نوروز و بارعام نوروزی شاهنشاهان خامنشی بوده، اما نبود هیچگونه نشانه ای از وقوع این مراسم در دوران هخامنشی، برای بعضی از دانشمندان این سوال را پیش آورده که آیا نوروز در دوران باستانی به نوان یک مراسم دولتی جشن گرفته می شده یا نه؟نخستین برخورد ما با نوروز در مدارک تاریخی به سلطنت ولاش اول اشکانی باز می گردد. ولاش اول را عموما" پایه گذار بسیاری از مراسم ایرانی از جمله سده می دانند و نوشته شدن قسمتهایی از اوستا را نیز به دوران او نسبت می دهند. متاسفانه کمبود مدارک کامل ما را از تحقیق لازم در مورد جزئیات برگزاری نوروز در دوران اشکانی محروم می کند.
برعکس، از مراسم نوروز در دوران ساسانی(650-224 پ م) اطلاعات جامعی در دست داریم.
کتیبه های ساسانی، پند نامه ها و دیگر قطعه های ادبیات ایرانی میانه، از برگزاری جشن سال نو در دربار ساسانی صحبت می کنند.
مراسم بار نوروزی که در آن شاهنشاه برای تمام اعضای دولت و نمایندگان ملت، بارعام ترتیب می داد ، از بازمانده های مراسم ساسانی است.مراسم بارعام شاهانه در دوران بعد از اسلام نیز باقی ماند و تمام شاهان ایران، حتی پادشاهانی که از اصل غیر ایرانی میامدند (مانند سلاطین غز و مغول) نیز دربار خود را برای برگزاری رسوم ایرانی و از جمله نوروز آماده می کردند. در دربار خلفای عباسی که از بسیاری جهات خود را ادامه شاهنشاهان ساسانی می دانستند، نوروز از مهمترین جشنهای سال بود و بار نوروزی با تمام جلال و شکوه آن انجام می گرفت. با وجود داشتن مدارک مورد اطمینان در مورد جشن گرفته شدن نوروز در دوران ساسانی، دلیلی در دست نداریم که نوروز را جشنی با گذشته بسیار قدیمیتر از دوران ساسانی فرض نکنیم.
بسیاری از جشنهای مهم جهان در ابتدا تنها بوسیله مردم عامی برگزار می شدند و جزو برنامه های سلطنتی حساب نمی شدند. قدیمی بودن و دست نخوردن مراسم نوروز می تواند گواهی از این باشد که این جشن مدتها قبل از اینکه پادشاهان ساسانی (و شاید اشکانی) آنرا تبدیل به جشنی رسمی کنند، وجود داشته و مانند امروز، بوسیله همه مردم ایران جشن گرفته می شده است نوروز در میان فینیقیهای حوزة دریای مدیترانه ،در میان یونان باستان ، آسیای صغیر ، جزیره العرب وآسیای میانه نیز برگزار می شده است .در کتاب ( سینوهه پزشک مخصوص فرعون ) آمده است که سینوهه در یکی از سفرهایش در زمان شروع رویش گلها وگیاهان وارد سرزمینی می شود که مردم آنجا مدت سیزده روز را به برگزاری جشن و سرور و آئین های مخصوص می گذراندند و پس از سیزده روز به زندگی عادی خود برمی گشتند. در این سیزده روز عنان حکومت به احمق ترین فرد جامعه سپرده می شد
و خود پادشاه و منسوبین در بار مجبور به اجرای فرمان پادشاه موقت می شدند !
از آنجائی که سینوهه نزدیک به 3500 سال پیش میزیسته واین جشن را به چشم خود در سرزمینی که به احتمال زیاد حدود بین النهرین و ایران باشددیده است ،نشان از این دارد که آئین های نوروزی درمیان مردمان بومی و ساکنین اصلی سرزمین ایران همچون سومریان و ایلامیان رواج داشته که قبل از مهاجرت آریائیان در ایران میزیسته اندوآریائیان نیز بعد از مهاجرت به ایران وتشکیل حکومتهای هخا منشی با اقتباس این آئین از بومیان و ترویج آن در میان درباریان و پادشاهان به آن رونق بیشتری بخشیده اند.
نوروز امروز
امروزه، نوروز جشن اصلی بسیاری از مردم آسیای غربی است. کشورهایی که حتی هیچگاه تحت سلطه سیاسی ایران نبوده اند، آنرا به عنوان یکی از جشنهای اصلی خود محسوب می کنند. هرکدام از ملیتهای مختلف، مراسم خاص خود را برای جشن گرفتن نوروز دارند، اما همه این جشن را «نوروز» می نامند و آمدن آن را مقارن با حلول بهار حساب می کنند.در ایران وافغانستان، نوروز همچنین آغاز سال رسمی کشور است که از ابتدای ماه فروردین محاسبه می شود. استفاده از سال خورشیدی از دوران هخامنشیان در ایران معمول بود، هرچند که آغاز گاهشماری چندین بار در دورانهای مختلف تغییر کرده است. در دوران ساسانی به دلیل رعایت نکردن اصول کبیسه، در چند مورد نوروز در فصول اشتباه مانند میانه تابستان جشن گرفته شد. این مشکل گاهشماری بوسیله ستاره شناس بزرگ، عمر خیام، در قرن ششم هجری حل شد و از آن تاریخ، تقویم «جلالی» به عنوان تقویم خورشیدی کشور انتخاب شد، هرچند که رسمی شدن آن به عنوان تقویم کشور، تا قرن چهاردهم خورشیدی(آغاز همین قرن ما) به طول انجامید. یکی از مسایل مهم، رعایت کردن کبیسه صد و بیست ساله ایست که بوسیله عمر خیام توصیه شده و در بار آخر در زمان فتحعلی شاه قاجار رعایت شده. عدم رعایت این کبیسه، باعث بهم خوردن تدریجی تاریخ سال تحویل می شود که شروع زودرس سال 1383، آنرا بصورت محسوسی در آورده است. نام ماههای تقویم خورشیدی بارها تغییر کرده. در دوران هخامنشی، نامهایی استفاده می شد که بعد از دوران هخامنشی به فراموشی سپرده شد. نام ماهها در دوران ساسانی بر مبنای نشانه های زرتشتی وضع شد که تقویم ماهانه ساسانی که فاقد هفته است و در آن هرروز ماه یک نام دارد، بهترین اثر باقی مانده از آن است. در بیشتر دوران اسلامی، اسامی بابلی/آرامی ماههای مانند «تموز» و «نیسان» مورد استفاده بود اما با برقراری تقویم جلالی، به عنوان تقویم رسمی ایران در اوایل قرن جاری خورشیدی، اسامی ساسانی نیز دوباره برقرار شدند که متاسفانه تلفظ آنها در مواردی تغییر کرد.
هفت سین :
این سفره مــعــمـولاً چـندســاعــت مانــده به زمان تـــحویل ســـــال نو آمـــاده شده و بر صفحه اى بلندتر از سطح زمین چیده مى شد. همچنین میزدپان (MAYZADPAN) به منظور پخش کردن خوراکىها در کنار سفره گماشته مىشد. این خوان نوروزى برپایه عدد مقدس هفت بنا شده بود. توران شهریارى، سخنران جامعه زرتشتى معتقد است:
«تقدس عدد هفت از آیین مهر یا میتراست و به سالهاى دور باز مى گردد. در این آیین هفت مرحله وجود داشت براى اینکه انسان به مقام عالى و آسمانى برسد.
پس عدد هفت از پیش از زرتشت براى انسان عزیز بوده و در آیین هاى مختلف و به نمادهاى گوناگون دیده مى شود، مانند هفت آسمان، هفت دریا، هفت گیاه و...» همچنین اسناد تاریخى از برپایى سفره هفت سین به یاد هفت امشاسپندان خبر مى دهند؛ طبق این اسناد، هفت امشاسپندان مقدس عبارت بودند از:
اهورامزدا(به معنى سرور دانا)، و هومن (اندیشه نیک ) ، اردیبهشت (پاکى وراستى )، شهریور (شهریارى آرزو شده با کشور جاودانى )، سپندارمزد (عشق و پارسایى ) ، خرداد (رسایى و کمال ) و امرداد (نگهبان گیاهان).
اما در بسیارى از منابع تاریخى آمده است که «هفت سین» نخست «هفت شین» بوده و بعدها به این نام تغییر یافته است.
شمع، شراب ، شیرینى ، شهد (عسل) ، شمشاد، شربت و شقایق یا شاخه نبات، اجزاى تشکیل دهنده سفره هفت شین بودند. برخى دیگر به وجود «هفت چین» در ایران پیش از اسلام اعتقاد دارند.
سخنران جامعه زرتشتى در این باره مى گوید: «در زمان هخامنشیان در نوروز به روى هفت ظرف چینى غذا مىگذاشتند که به آن هفت چین یا هفت چیدنى مى گفتند.
بعدها در زمان ساسانیان هفت شین رسم متداول مردم ایران شد و شمشاد در کنار بقیه شین هاى نوروزى، به نشانه سبزى و جاودانگى برسر سفره قرارگرفتبعد از سقوط ساسانیان وقتى که مردم ایران اسلام را پذیرفتند، سعى کردند که سنتها و آیینهاى باستانى خود را هم حفظ کنند. به همین دلیل، چون در دین اسلام «شراب» حرام اعلام شده بود، آنها، خواهر و همزاد شراب را که »سرکه» مى شد انتخاب کردند و اینگونه شین به سین تغییر پیداکرد.» البته در اینباره تعابیر مختلفى وجوددارد. چنانچه در کتاب فرورى آمده است:
که در روزگار ساسانیان، قابهاى زیباى منقوش و گرانبها از جنس کانولین، از چین به ایران وارد مىشد.
یکى از کالاهاى مهم بازرگانى چین و ایران همین ظرفهایى بود که بعدها به نام کشورى که از آن آمده بودند «چینى» نام گذارى شد و به گویشى دیگر به شکل سینى و به صورت معرب «سینى» در ایران رواج یافتندخوراکىهاى خاصى بر سفره هفت سین مىنشینند که عبارتند از :سیب، سرکه، سمنو، سماق، سیر، سنجد سبزه سمنو: نماد زایش و بارورى گیاهان است و از جوانه هاى تازه رسیده گندم تهیه مى شود.
سیب: نماد بارورى است و زایش. درگذشته سیب را درخم هاى ویژه اى نگهدارى مى کردند و قبل از نوروز به همدیگر هدیه مى دادند.مى گویند که سیب با زایش هم نسبت دارد، بدین صورت که اغلب درویشى سیبى را از وسط نصف مى کرد و نیمى از آن را به زن و نیم دیگر را به شوهر مى داد و به این ترتیب مرد از عقیم بودن و زن از نازایى رها مى شد.
سنجد: نماد عشق و دلباختگى است و از مقدمات اصلى تولدو زایندگى. عده اى عقیده دارند که بوى برگ و شکوفه درخت سنجد محرک عشق است!
سبزه: نماد شادابى و سرسبزى و نشانگر زندگى بشر و پیوند او با طبیعت است.درگذشته سبزه ها را به تعداد هفت یا دوازده که شمار مقدس برج هاست در قاب هاى گرانبها سبز مى کردند. در دوران باستان درکاخ پادشاهان ?? روز پیش ازنوروز دوازده ستون را از خشت خام برمى آوردند و بر هریک از آنها یکى از غلات را مى کاشتند و خوب روییدن هریک را به فال نیک مى گرفتند و برآن بودند که آن دانه درآن سال پربار خواهدبود.
در روز ششم فروردین آنها را مى چیدند و به نشانه برکت و بارورى در تالارها پخش مى کردند.
سماق و سیر نماد چاشنى و محرک شادى در زندگى به شمار مى روند. اما غیر از این گیاهان و میوه هاى سفره نشین، خوان نوروزى اجزاى دیگرى هم داشته است: دراین میان « تخم مرغ» نماد زایش و آفرینش است و نشانه اى از نطفه و نژاد.«آینه» نماد روشنایى است و حتماً باید در بالاى سفره جاى بگیرد.
«آب و ماهى» نشانه برکت در زندگى هستند. ماهى به عنوان نشانه اسفندماه بر سفره گذاشته مى شود.
«سکه» که نمادى از امشاسپند شهریور (نگهبان فلزات) است و به نیت برکت و درآمد زیاد انتخاب شده است.
شاخه هاى سرو، دانه هاى انار، گل بیدمشک، شیر نارنج، نان و پنیر، شمعدان و... را هم مى توان جزو اجزاى دیگر سفره هفت سین دانست.
«کتاب مقدس» هم یکى از پایه هاى اصلى خوان نوروزى است و براساس آن هرخانواده اى به تناسب مذهب خود، کتاب مقدسى را که قبول دارد بر سفره مى گذارد. چنانچه مسلمانان قرآن، زرتشتیان اوستا و کلیمیان تورات را بر بالاى سفرههایشان جاى مىدهند. بر سر سفره زرتشتیان درکنار اسپند و سنجد، « آویشن» هم دیده مى شود که به گفته موبد فیروزگرى خاصیت ضدعفونى کننده و دارویى دارد و به نیت سلامتى و بیشتر به حالت تبریک بر سر سفره گذاشته مى شود.